هیچ آدمی دوست ندارد دیگران با یک نگاه قضاوتش کنند.خیلی هامان قربانی این قضاوتهای بی پایه و اساس و غیر منصفانه شده ایم و پس لرزه های تحلیل های بعدش تا مدتها اذیتمان کرده.هرچقدر هم که بگوییم حرف دیگران مهم نیست (خودمانی ترش می شود:به چپم)،باز گوشه ای از ذهنمان مشغول بازخواست کردنمان است که برای چی ؟نکند به خاطر این بود که این حرف را زدم؟نکند این جوری راه رفتم؟نکند اون جوری پوشیدم؟دلم می خواست می رفتم این دوستان محترم را به قهوه ای دعوت می کردم و ساعتها با هم حرف می زدیم از دغدغه ها و زندگیمان.بعدش اگر رفتند و گفتند طرف عوضی است آدم دلش نمی سوزد که از برانداز کردنت در یک نگاه به این نتیجه رسیده اند.حداقل فکر میکنی از طرز حرف زدنت چنین حکمی داده اند یا هرچی...ایده آل های آدم را به جایی می رسانند که حتی انتظار رحیم بودن (از رحم می آید!!!!!)ازشان نداری فقط می خواهی کمی واقع بین تر باشند.همین
No comments:
Post a Comment