Thursday, May 26, 2011

همین پخش که می کنی عطرت

با هم رفتیم نمایشگاه عکس کیارستمی.اون کلی چیز از عکاسی حالیشه و من تقریبا هیچی.کلی راجع به عکس ها نظر حرفه ای داد و من فقط با حس غریزی میگفتم که این عکس و بیشتر دوست دارم و اون یکی رو کمتر.کلا حس خیلی خوبی داشتم نسبت به فضای اونجا و دیالوگها.همین که دیگه راجع به خودمون حرف نمی زدیم خیلی خوب بود.اصلا من تو رابطه ها با آدمها همین چیزارو دوست دارم.این که هی درگیر هم دیگه نباشن.بذارن جریان زندگی ببرتشون.هی چرخ دنده هاشون به هم گیر نکنه.قدم زدن های طولانی،سکوت های طولانی و بحث های "از هر دری حرف زدن" را بیشتر دوست دارم تا بحث های خود محوری که بخواهیم هی همدیگر را کشف کنیم.تجربه نشان داده شناخت زیاد منجر به خستگی زودرس میشود.خستگی از همدیگر.خستگی از ترکیبمان با هم.خیلی وقت است رابطه های دور و جذاب را به رابطه های نزدیک طاقت فرسای بیهوده و دلتنگی بعدش ترجیح داده ام...از وقتی که عطرهای لالیک ملت در پیاده رو ها دیوانه ام میکند و صورتهایشان برایم غریبه است ...

No comments: