درسم را خواندم.سعی کردم معاشرتم با آدمها را بهتر کنم.با مامان خوب بودم.اتاقم را مرتب کردم.نرم افزارهایی که لازم داشتم را روی کامپیوترم ریختم.تاتر هم رفتم برای خالی نبودن عریضه...اما هیچکدوم باعث نشد که کل راه برگشت تا خانه رو عر نزنم...تقصیر خودم هم بود...یکی نیست بگه روانی آدم که حالش بده که نمیره "بگو بگو"یه نامجو گوش کنه ...
پ.ن:البته باید اعتراف کنم که قبل تاتر (تو گرامافون) و در طولش حالم خوب بود ...یعنی حداقل یادم رفته بود که چقدر عاجزو از "همه کس بریده"ام...
No comments:
Post a Comment