داشتم به عکس هات نگاه می کردم
از موها به شانه ها
از دستهات تا دستهای من
از خیابانی به کوچه ای
و باران تمام نمی شد
دست هام را در جیبم گذاشتم
برای روز مبادا.
روز مبادایی که می گویند
نزدیک عید است
وقتی که نرگس ها
بی تاب می شوند
و تمام.
یک گل به موهات بزنی
عید می شود
نارنجی من!
اینقدر خوابگردی نکن
اینقدر خوابم را نبین
بگذار بخوابم
بگذار خیال کنم بیدارم
و در خواب تو
دارم ازت عکس می گیرم.
عباس معروفی
برای روز مبادا.
روز مبادایی که می گویند
نزدیک عید است
وقتی که نرگس ها
بی تاب می شوند
و تمام.
یک گل به موهات بزنی
عید می شود
نارنجی من!
اینقدر خوابگردی نکن
اینقدر خوابم را نبین
بگذار بخوابم
بگذار خیال کنم بیدارم
و در خواب تو
دارم ازت عکس می گیرم.
No comments:
Post a Comment